مدح و مرثیه امام مجتبی و امام حسین سلام الله علیهما
در هـیأت حـسـیـنم و در هـیـأت حـسن در خـدمت حـسـینم و در خدمت حسن هم صحبت حسینم و هم صحبت حسن هم رعـیت حـسـینم و هم رعـیت حسن دست کرم حسن شد و احسان حسین شد روح و روان حسن شد و جانان حسین شد قـبله حـسن، مساحـت ایـمان حسین شد از مـلـت حــسـیـنـم و از مـلـت حـسـن در مجلس حسین و حسن روضه خوان خداست آقا: حسین؛ امام: حسن؛ ماسوا: گداست اصل بهشت، سینهزنی پای این دوتاست در جـنّـت حـسـیـنـم و در جـنّـت حسن روح اذان حـسـیـن شد و ربـنـا حـسـن کـشـتی حسینِ فاطمه شد، ناخـدا حسن شـیـرینیِ حـسـین حـسین است یا حسن در "یاحـسین" ریخـته شد لذت "حسن" پیـر نجـف حـسیـنـیه را تا درست کرد زینب گریست، ماتم عُظمیٰ درست کرد زهـرا غذای هـیأتـشان را درست کرد نان حسـین خـوردهام از بـرکـت حسن ظرف حسن فرات به جوی حسین بُرد لبتـشنه را به سمت سبوی حسین بُرد ما را حسن پـیـاده به سوی حـسین بُرد دور حـسـین پُـر شده با رحـمـت حسن یک روح در میان دو تن بوده از قدیم پائـین پـای این دو، وطـن بوده از قدیم صحن حسین، صحن حسن بوده از قدیم پس خاک کربلاست همان تربت حسن یک عمر اشک ریخت، به گریه وضو گرفت از هر مسیر تنگ که میدید، رو گرفت آن گوشوار را که شکـستند، او گرفت این خاطرهست اوج غـمِ غـربت حسن |